حجتالاسلام والمسلمین سازمند، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی تفسیر حوزه علمیه با تسلیت ایام شهادت امام حسین(ع) و با بیان اینکه امام به حق از مصادیق بارز و تمام و کمال انسان کامل است گفت: انسان کامل در اصطلاح قرآن کسی است که جانشین خدا روی زمین است یعنی هر مقداری از اوصاف الهی که برای بشر امکان اتصاف آن وجود دارد متصف شود که براساس اعتقاد ما ۱۴ معصوم(ع) از مصادیق انسان کامل هستند.
وی افزود: این بزرگواران جانشین خدا در علم و صفات قابل اتصاف است که مقام عصمت دارند و به همه حقایق عالم آگاهی دارند و به تعبیر آیه شریفه تطهیر از هر گونه رجس و پلیدی و بدی دور هستند و به تعبیری مجسمه صفات و اسماء خداوند بر روی زمین هستند به همین دلیل اگر خدا را میخواهیم ببینیم و باور کنیم باید در پیامبر خاتم او ببینیم.
سازمند با اشاره به آیه ۳۰ سوره مبارکه بقره«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ » بیان کرد: در این آیه مخاطبه خداوند با فرشتگان بیان شده است وقتی خداوند فرمود من میخواهم در زمین برای خودم جانشین قرار دهم ملائکه این امر برایشان مبهم بود لذا پرسیدند برای چه بشری را میخواهی جانشین قرار دهی که اهل خونریزی و فساد است ولی ما تو را تسبیح و تقدیس میکنیم.
وی ادامه داد: این سخن ملائکه نشان میدهد که احتمالا قبلا بشری بوده است و ملائکه خونریزیها و ظلمهای او را دیده باشند که در برخی روایات از آن تعبیر به «نسناس» شده است و یا اینکه آنان به اذن الهی به نفسانیات انسان و ویژگیهای «انسان بما هو انسان» آگاه شده بودند که این حرف را بیان کردند ولی به هر حال این ابهام برای آنان حل نشده بود ولی باز هم خداوند پاسخ داد که من چیزی میدانم که شما نمی دانید که نوعی جواب حلی است یعنی من علمی دارم که شما ندارید و نمیتوانید داشته باشید و کنه این سخن مرا درک کنید.
مدرس مرکز تخصصی تفسیر حوزه با اشاره به آیه«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» عنوان کرد: این آیه به روشنی بیانگر این است که انسان قادر شد جانشین خدا در زمین شود به خاطر علمی که خداوند به او داد و آن علم اسماء و کل اسماء عالم است یعنی ملاک انسانیت، معرفت و آگاهی و علم با اطلاقی که ایه دارد هست و همه گرفتاریها از جهالت و نادانی نشئت میگیرد.
سازمند با اشاره به واژه«الاسماء» که معرف تمامی اسماء است بیان کرد: برخی اسماء را به اسم اشیاء و خلایق و موجودات تعبیر و تفسیر کردهاند ولی قرینهها گویای آن است که مراد حقایق عالم هستی است که ملائکه ظرفیت وجودی برای درک آن را ندارند چون اگر منظور از اسماء همین اسامی باشد قطعا فرشتگان به علت مجرد بودن و عصمتشان بهتر از انسان میتوانند این اسامی را یاد بگیرند و چیزی نیست که گفته شود انسان یاد گرفته و ملائکه نتوانستهاند یاد بگیرند بنابراین به احتمال دقیقتر مسئله علم به حقایق عالم مطرح است.
مدرس مرکز تخصصی تفسیر حوزه ادامه داد: خداوند به ملائکه فرمود اسماء را بگویید یعنی حقایق عالم را بیان کنید و آنان جواب دادند که ما نمیدانیم و علم به آن نداریم و قدرت درک آن را نداریم ولی به آدم فرمود تو خبر بده و آدم این کار را انجام داد و اینجا بود که خداوند فرمود بر او سجده کنید البته منظور از آدم در اینجا نوع بشر هم میتواند ملاک قرار گیرد اگرچه حضرت آدم(ع) نماد نوع بشر نیز بودهاند.
اتصال علم امام به علم خدا
وی افزود: وقتی آدم اسامی را بیان کرد خداوند فرمود من نگفتم که من چیزی میدانم که شما از آن آگاه نیستید زیرا من علم غیب و جلی را میدانم و انسان نیز از این باب می تواند به عنوان جانشین خدا بر روی زمین قرار گیرد. بعد وقتی حقیقت بر آنان روشن و ابهامشان برطرف شد خداوند دستور سجده را فرمود که باز این سجده نه به معنای مصطلح بلکه به معنای خضوع در برابر دستور الهی است؛ علامه طباطبایی در این زمینه میفرماید تمثیل با اسطوره تفاوت دارد و خداوند در اینجا از تمثیل استفاده کرده یعنی حقیقتی را به نحوی قابل فهم بیان کرده و کلید این جانشینی نیز در اتصال بشر به علم غیب الهی عنوان شده که اثبات عصمت و علم امام از همین جا به دست میآید از این رو پیامبر و ائمه(ع) حقیقتا به حقایق عالم و انسانها و مخلوقات دیگر و دنیا و آخرت آگاهی کامل داشتند چون به اذن الهی به علم اغیب خدا وصل هستند لذا از هر نوع خطایی نیز مبرا بودند.
سازمند ادامه داد: فلاسفه وقتی به این جا میرسند دو دسته میشوند عدهای مانند علامه شعرانی ایمان را همان علم و آگاهی به حقایق میداند و گروهی دیگر مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری، میگویند ایمان آگاهی همراه با التزام و پذیرش قلبی است؛ گروه اول میگویند این ایمان قلبی نیز در گروه همان معرفت و آگاهی است و هرقدر انسان آگاهتر شود و ایمان به غیب او بیشتر شود ایمانش نیز بیشتر خواهد شد لذا هرقدر به مقام آگاهی بیشتری برسد به کمال و قرب بیشتری نزدیکتر خواهد شد البته این نوع علم با دانش مصطلح تفاوت ماهوی دارد.
این مدرس مرکز تفسیر با اشاره به درجات علم و عصمت ائمه(ع) عنوان کرد: تفکیک مراتب علم و عصمت برای ائمه(ع) کار بسیار دشواری است؛ البته همان طور که برای انبیاء بحث «فضلنا بعضهم علی بعض» عنوان شده این تفاضل را شاید بتوان قایل شد ولی همه ائمه(ع) از حد نصاب علم و عصمت لازم برای امامت برخوردار هستند.
وی با بیان اینکه همان طور که در زیارات می خوانیم امام واسطه فیض در عالم میان خدا و انسان است تصریح کرد: در فسلفه این بحث وجود دارد که چطور عالم وجود امکان اتصال به عالم امکان را دارد زیرا ائمه(ع) واسطه تمامی خیرات و فیوضات هستند لذا حالتی برای آنان به وجود میآید که همه فیوضات و خیر در عالم هستی از وجود آنان به خلایق و همه موجودات عالم میرسد به همین دلیل در روایات داریم که اگر حجت نبود عالم بهم میریخت.
سازمند با اشاره به زیارت عاشورا و با بیان اینکه این زیارت به صورت مسلم و محرز، حدیث قدسی است که خداوند مضامین آن را بر وجود گرامی پیامبر(ص)القاء کرده و حتی روایت داریم که خود حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نیز آن را میخوانده است افزود: این نشان میدهد که حادثه کربلا از قبل برای معصومین(ع) امری بدیهی و روشن و واضح بوده است زیرا برای این خاندان گذشته و حال و آینده تفاوتی ندارد و متصل به علم الهی هستند اگرچه زندگی آنان مسیر طبیعی خود را طی میکرده است تا از آنان نفی بنده بودن نشود.
این محقق و مدرس حوزه علمیه اظهار کرد: وقتی به امام گفتند که نرو و اگر میروی زن و فرزند خود را همراه نبر فرمودند دستور و فرمان خداوند است و من باید فرمان الهی را اطاعت کنم همچنین در روایات نقل شده است که حضرت زهرا(س) وقتی امام را شیر میدادند ماجرای کربلا را تداعی و بر مظلومیت حسین(ع) گریه میکردند از این رو افرادی که کتاب نوشته و امام را ناآگاه از این مسایل میدانند در اشتباه هستند.
وی با اشاره به آیات پایانی سوره فجر و تاویل آن بر امام حسین(ع) افزود: در این آیات مقام بندگی عنوان شده است زیرا مقام بندگی بالاترین مقام است به همین دلیل در نماز میخوانیم که پیامبر ابتدا عبد خدا و بعد در مرتبه رسول است به همین دلیل در روایات عبادت نکردن ناشی از جهل و کم عقلی و کم معرفتی بیان شده است.
سازمند با اشاره به فرازهایی از زیارت عاشورا عنوان کرد: فرازهایی از این دعا تطبیق بر عبارات زیارت جامعه کبیره دارد و تاکید بر این مسئله دارد که راه سعادت منحصر در تبعیت از راه ائمه(ع) است و در آیاتی از قرآن نیز اطاعت از اولی الامر به دنبال اطاعت از پیامبر و خداوند آمده که نشاندهنده مطلق بودن این اطاعت و لازمه آن عصمت است زیرا اگر احتمال خطا و اشتباه در ایشان بود خداوند اطاعتشان را معادل اطاعت از خود نمی دانست.
وی اظهار کرد: روح زیارت عاشورا در یک جمله«تولی و تبری» و اظهار دوستی و محبت به همه خوبیها و بیزاری از همه بدیهاست و مفاد نهایی آن این است که انسان نمیتواند بی تفاوت باشد و اگر به تعادل تولی و تبری رسید میتواند به کمال دست یابد و همین نقطه تفاوت مهمی در میان شیعه و اهل سنت است زیرا آنان همه صحابه اعم از صحابی جنایتکار و منافق را خوب میدانند و تبری ندارند در حالی که برخی از آنان را باید لعن کرد البته مراد ما از لعن هم که در زیارت عاشورا داریم دوربودن از رحمت خداست از این رو زیارت عاشورا که این همه به خواندن آن سفارش شده است خاصیت ایجاد تعادل و دو بعدی تربیت کردن انسان را دارد.