من خدایی را میپرستم که یادش فراموش نشود، نورش خاموش نگردد، نعمتهایش حساب نشود، پادشاهیش زایل نگردد، کمالش درک نگردد، حکمش برنگردد، صفاتش عوض نشود. خدایی که غیب را فقط او میداند، بلا را فقط او برطرف میکند مخلوقات را فقط او خلق میکند، گناه را فقط او میآمرزد، دلها را فقط او عوض میکند، مخلوقات را فقط او خلق میکند، گناه را فقط او میآمرزد، دلها را فقط او عوض میکند، باران را فقط او نازل میکند، مردگان را فقط او زنده میکند.
من خدایی را میپرستم که شنیدن چیزی او را از شنیدن چیز دیگر مشغول نمیکند، انجام کاری او را انجام کار دیگر مشغول نمیکند، سخنی او را از سخن دیگر سرگرم نکند، چیزی مانع چیز دیگر نمیشود، اصرار اصرارکنندگان او را به ستوه درنمیآورد، ذرهای در عالم هستی از او پنهان نیست.
من خدایی را میپرستم که بُردبار است و شتاب نمیکند.بخشندهای است که بخل نمیورزد، راستگویی است که خلاف وعده نمینماید، نعمت دهندهای است که خسته نمیشود.بینیازی است که نیازمند نمیگردد.بزرگی است که کوچک نمیشود، نگهبانی است که غافل نمیگردد.
من خدایی را میپرستم که محبوب است ولی خود محبوب ندارد، طبیب است ولی خود نیاز به طبیب ندارد، رفیق است ولی خود نیاز به رفیق ندارد، فریادرس است ولی خود فریادرسی ندارد، رحم کننده است ولی رحم کننده بر او نیست، صاحب همه چیز است ولی کسی صاحب او نیست.
من خدایی را میپرستم که امید من در گرفتاری و همدم من در هنگام وحشت و رفیق من در هنگام تنهایی و دادرس من در هنگام سختی و راهنمای من در هنگام حیرت و سرگردانی و پناهگاهم در هنگام بیچارگی است. خدایی که به هیچ کس ظلم نمیکند و من فقط از عدالتش میترسم و از او میخواهم که با عدالتش با من برخورد نکند بلکه با رحمتش مرا بسنجد.
من خدایی را میپرستم که رحمتش قبل از عذابش است.خدایی که تمام موجودات آسمانها و زمین تسبیح تکوینی او گویند.خدایی که از هر نزدیکی نزدیکتر، از هر بینایی بیناتر، از هر آگاهی آگاهتر، از هر شریفی شریفتر، از هر بالایی بالاتر، از هر قدرتمندی قدرتمندتر، از هر ثروتمندی ثروتمندتر، از هر بخشندهای بخشندهتر و از هر مهربانی مهربانتر است.
من خدایی را میپرستم که میبیند ولی دیده نمیشود، میآفریند ولی خود آفریده نشده است، هدایت میکند ولی کسی او را هدایت نمینماید، زنده میکند ولی کسی او را زنده نکرده است، محاکمه میکند ولی کسی او را نمیتواند محاکمه کند، روزی میدهد ولی کسی به او روزی نمیدهد، پناه میدهد ولی کسی به او نمیتواند پناه بدهد.
من خدایی را میپرستم که ظالمین، مفسدین، اسرافکنندگان، مستکبرین، فخرکنندگان و خودخواهان، خیانتکاران، دنیاطلبها و کافران را دوست ندارد.خدایی که کسانی را که با صدای بلند حرف میزنند دوست ندارد.خدایی که توبه کنندگان و پاکدامنان و باتقوایان، صابرین، توکلکنندگان، حکم کنندگان به عدالت را دوست دارد.
من خدایی را میپرستم که هرچهقدر انسان گناه کند اگر توبه کند و بگوید «من غلط کردم» خداوند سبحان او را میبخشد.خدایی که عیبهای انسان را میپوشاند و دعای انسانهای ضعیف را اجابت و حاجت جاجتمندان را روا میکند.خدایی که همه چیز را میبیند و هیچ چیزی بر او مخفی نیست، خدایی که بر هر چیزی قادر است.
من خدایی را میپرستم که آتش را برای ابراهیم سرد کرد، دریا را برای موسی شکافت، مستضعفین بنیاسرائیل را از دست فرعونیان مستکبر نجات داد.خدایی که در دستهای عیسی(ع) شفا قرار داد و بیماران را به دست او شفا داد.خدایی که ۴۴۰۰ معجزه برای حضرت محمد(ص) قرار داد.خدایی که همه نمایندگان و پیامبرانش را از بین انسانهای پاکدامن و امین و شجاع و سخاوتمند و راستگو انتخاب کرد و خدایی که هیچ کدام از نمایندگانش دارای عیب در جسم و روح نبودند.خدایی که خودش زیباست و زیبایی را هم دوست دارد.
یادداشت: حجتالاسلام محمدتقی صرفیپور از کارشناسان مذهبی